خبرچین

یادداشتهای انتقادی سیاسی، اجتماعی ٬فرهنگی و عقیدتی

خبرچین

یادداشتهای انتقادی سیاسی، اجتماعی ٬فرهنگی و عقیدتی

عید بر عاشقان مبارک باد

سلام!

سال نو بر همه ایرانیان و فارسی زبانان و همه کسانی که نوروز را جشن می گیرند مبارک و فرخنده باد .

یک دقیقه وقت

سلام!

این روزها اینقدر مشغول کار هستم که فرصت نمی کنم حتی ماهی یک بار هم مطلبی پست کنم. این یک دقیقه وقت هم برای دو خط نوشتن غنیمته!

انترناسیونالیسم ایرانی

نوشته ای از آثار نویسنده طنز ٬ آقای سید ابراهیم نبوی رو تو این وبلاگ دیدم و چون جالب بود در اینجا نقل می کنم :

 

در پی اعلام این نکته که تاکنون 65000 شرکت تجاری ایرانی در دبی ثبت شده اند ، یکی از ایرانیان گفت: ما ایرانی ها صبح در تهران از خواب پا می شویم . محل شرکت تجاری وخریدمان در دبی است. استعدادمان در تهران کشف شده ولی نبوغمان در اروپا شکوفا می شود برای تحصیل به فرانسه و لندن می رویم ، اما چون از کار در اروپا خوشمان نمی اید در ایالات متحده کار می کنیم . و هر وقت بیکار شدیم برای گرفتن حقوق به اروپای مرکزی می رویم.

 

برنامه های تلویزیونی مان از لس آنجلس پخش و در خرم آباد دریافت می شود . فیلم هایمان را بیابان های ایران می سازیم . اما در ونیز و پاریس برلین آنها را نمایش می دهیم و از آنجا جایزه فیلمسازی می گیریم.

 

در کلن طرفدار جمهوری و در تهران طرفدار سلطنت هستیم ، مهم ترین مقالات سیاسی مان در اوین نوشته می شود ، اما در پاریس خوانده می شود . از واشینگتن نامزد انتخابات می شویم ، اما صلاحیتمان  در تهران رد می شود ، بنابراین در برلین انتخابات را تحریم می کنیم و در لندن تصمیم می گیریم رفراندوم برگزار کنیم . در هلند عضو پارلمان و در اسرائیل رئیس جمهور می شویم. در تهران با حکومت مخالفت می کنیم، در عراق با حکومت می جنگیم، اما در لبنان ار حکومت دفاع می کنیم.

 

در تهران موسیقی راک برگزار می کنیم ، اما در فرانکفورت کنسرت موسیقی سنتی مان با استقبال آلمانی ها روبرو می شود، در آنکارا در کنسرت موسیقی پاپ ایرانی شرکت می کنیم ، اما در آنتالیا می رقصیم.  در کانادا برنده مسابقه ملکه زیبایی می شویم. حقوق زنانمان در مشهد نقض می شود ، اما در سوئد ار حقوق زنان دفاع می کنیم.

 

 

ولیعدمان در امریکاست ملکه مان در یکی از شهر های فرانسه زندگی می کند ، رئیس قوه قضائیه مان متولد عراق است ، در عوض نخست وزیر عراق سالها در ایران زندگی می کرد و رئیس جمهور اسرائیل متولد ایران است. در ایران زندگی می کنیم، در ترکیه تفریح می کنیم، درآمریکا پولدار می شویم و برای مرگ به ایران بازمی گردیم.

 

 

نتیجه گبری خبرچین : ما ایرانیها موجودات  جالبی هستیم مگه نه؟؟

مگه ممکنه ؟

خبرچین که سواد سیاسی و اطلاعاتش در مورد قانون یخ زده از وقتی که اعضای کابینه دولت جدید معرفی شدن این سوال تو ذهنش پیش اومده که مگه میشه یه نفر تو دو قوه مجریه و قضائیه بطور همزمان سمت داشته باشه که این وزیر دادگستری که با حفظ سمت سخنگوی قوه قضائیه هم هست ٬ داره؟

 

پاسخ نظرات بازدیدکنندگان

سلام!

دوستی از اهالی مطبوعات لطف کرده اند و برای اولین مطلب ارسالی من پیامی گذاشته اند که خلاصه آن به شرح زیر است :

«نمی دانم هدفت از استفاده  از عبارات کشته شدن و شهادت چه بود فقط میدانم که دیگر خیلی ها مثل تو وخیلی های دیگر هم مثل من هنوز با این مفاهیم مشکل دارند .... {ما} مسوولیم تا هر واقعه و کنش و واکنش را از منظر  همان قشر  مورد مطالعه کنیم ... »

من هنوز نمی دانم وجه تمایز یک حادثه رانندگی که در آن مثلا یک نماینده مردم کشته می شود( تو کشور ما از این دست اتفاقها کم نمی بینیم!) با کشته شدگان سقوط هواپیما چیست و چرا اون نماینده شهید محسوب نمی شه .با اینکه در هر دو مورد فرد کشته شده در حال ماموریت برای حکومت اسلامی بوده است . آیا صرف اینکه یک حادثه از لحاظ آمار تلفات خیلی بالاتر باشد تعیین کننده شهید بودن افراد است ؟ یا اینکه شهید اعلام کردن کشته شدگان فقط جنبه تسکینی و آرامبخش برای خانواده آنها و جامعه داره و از شدت خشم و عکس العملهای آونها می کاهه؟

تا آنجا که من اطلاع دارم مفهوم شهادت فقط به کسانی اطلاق می شود که آگاهانه و با علم به خطرات جانی و مالی در راه یاری دین خدا اقدام کرده باشند و توسط دشمنان دین خدا کشته شده باشند نه حوادثی که ناشی از غفلت آنها یا دیگران و یا  ... باشد . اگر ما کسی را شهید بدانیم باید عامل کشته شدن وی را در زمره دشمنان خدا به حساب بیاوریم . اگر کسی غیر از این فکر می کنه دلیلی بیاره تا من وامثال من از این گمراهی فکری بیرون بیایم.

اونچه که گفتم فقط نظر شخصی من بود و لزومی نداره صحیح باشه ولی تا وقتی دلیلی بر رد اون نداشته باشم طبیعیه که اونجوری فکر کنم.

گوهری از دریای ولایت

سلام !
این سخن حکیمانه از حضرت علی (ع) رو تو روزنامه همشهری دیدم حیفم اومد وبلاگمو باهاش مزین نکنم :
 
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
زمانی که جوان نورسی را به سبب گناهانی که مرتکب شده است نکوهش می کنی مراقب باش که قسمتی از لغزش هایش را نادیده انگاری و از تمام جهات، مورد اعتراض و توبیخش قرار ندهی تا جوان به عکس العمل وادار نشود و نخواهد از راه عناد و لجاج بر شما پیروز گردد

استخدام پیمانی یا بیگاری

سلام!

خبر چین که فعلا مدتیه بیکار شده و شاید واسه همینه که دوباره به وبلاگ نویسی رو آورده و وبلاگ جدید راه انداخته! امروز رفته بود به یکی از شرکتها برای مصاحبه استخدام.

البته خبرچین که هنو ز هیچ کی نتونسته کشفش کنه تواناییهای زیادی داره و سالی که امتحان کنکور سراسری داده بود رتبه حدود۳۰۰ ریاضی رو آورد و تو یکی از دانشگاههای معتبر !قبول شد. اما با وجود مهارتهایی که داره فقط بخاطر اینکه از پاچه خواری متنفره هیچوقت نتونسته تو جاهایی که مشغول بکار شده (۲ سازمان دولتی) دوام بیاره و بالاخره از اونجاها بیرون اومده . خلاصه به سرش زد که سراغ شرکتهای خصوصی بره و مدتی رزومه کاری به هر جا که آگهی مناسب و در شان خبرچین داده بودن فکس می کرد و چند تا مصاحبه هم رفت که یا خودش از اونا خوشش نیومد و یا برعکس و یا گفتن باهاتون تماس می گیریم. البته خبرچین اونقدر تجربه داره که بدونه وقتی مصاحبه کننده میگه:« خیلی ممنون که تشریف آوردین. ما شرایط شما رو بررسی می کنیم و بعد باهاتون تماس می گیریم» یعنی اینکه رد شدی.

خلاصه اینکه امروز تو مصاحبه موفق بود و از کار جدیدی که قراره ازین به بعد انجام بده بدش نمی یومد. بعد از مصاحبه منشی مدیر مربوطه متنی رو به خبرچین داد و ازش خواست اونو عینا پایین برگه مشخصات خودش بنویسه و امضا کنه . خبرچین هم که زیاد راضی بنظر نمی اومد با اکراه شروع به نوشتن کرد :

«من در این شرکت بصورت پیمانی مشغول به کار می شوم . این شرکت هیچ مزایایی بجز حقوق (بخور ونمیر) ندارد . متعهد می شوم در ساعات اضافه کاری و نیاز شرکت همکاری لازم را بنمایم. هزینه ایاب و ذهاب و غذا بعهده اینجانب می باشد  و ....»

البته خبرچین وقتی تو یه سازمان دولتی معظم کار می کرد وضعیت نیروهای پیمانی و تبعیض هایی که در حق اونها اعمال می شه رو دیده بود و می دونست که کار اصلی رو در واقع همین نیروهای پیمانی انجام میدن و مزایا رو نیروهای رسمی می گیرن ولی ایندفعه خودش هم شده بود یه نیروی پیمانی یا بهتر بگم کارمند درجه دو .

خبرچین کسایی رو می شناسه که یک هزارم استعداد و توان اونو نداشتن ولی با پاچه خواری و متعهد نمایی خود تونسته بودن به پستهای مهم برسن و امروز وقتی با ماشینهای مدل بالاشون (که البته خبرچین اصلا برای این چیزا ارزشی قائل نیست)از کنار خبرچین رد می شن سر تاپاشو قهوه ای می کنن. اونوقته که خبرچین به خودش صدتا فحش می ده و یکی نیست که ازش بپرسه که من چرا اینجا موندم!(کیانوش برره ای رو که یادتون هست)

به نظر شما چرا باید وضع مملکت ما اینجوری باشه که هر چی آدم فرومایه نون به نرخ روز خور وضعشون توپ باشه ولی اونهایی که راضی نمیشن عزت نفسشونو زیر پا بذارن همیشه تو زندگیشون دچار مشکل باشن ؟

فعلا خداحافظ

 

 

اولین سلام - اولین مطلب

سلام!

من در این وبلاگ قصد دارم نظرات خودم رو در مورد مسائل مختلف بیان کنم.

امروز که این وبلاگ رو ساختم کمتر از یک هفته از فاجعه دردناک سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ حامل خبرنگاران می گذره و هروقت وقایع دلخراش اینچنینی اتفاق می افته ابتدا پیامهای تسلیت مسوولین به مقامهای بالاترشان ارسال می شه و کشته شدگان شهید محسوب می شن تا از مزایای! قانونی اون استفاده کنن(امروز تو خبرها اومده بود که رهبر کاتولیکهای جهان هم شهادت اصحاب رسانه رو تسلیت گفته) بعد هر ارگانی واسه خودش یه گروه تحقیق و تفحص تشکیل می ده که همگی مدعی پیگیری قضیه هستن و تا یکی دو هفته برنامه هایی مثل گفتگوی خبری ساعت ۲۲:۳۰ شبکه دو سیما میزگردهایی با حضور مسوولین ذیربط تشکیل می دن و بعد از کلی بحث و توجیه آخرش بدون هیچ گونه نتیجه گیری عملی و ارائه راهکاری برای حل ریشه ای معضل و یا حتی مشخص شدن مقصر همه چی به خوبی و خوشی تموم می شه و پس از مدت کوتاهی همه چی به فراموشی سپرده می شه تا اینکه حادثه ( یا سوء مدیریت یا سهل انگاری) دیگه ای گریبانگیر قشر دیگه ای از مردم بی پناه این سرزمین بشه . 

تا وقتی که ما همه چیزمون بدون حساب و علی اللهی باشه و ملاک انتصاب مدیرانمون رو فقط تعهد(نمی دونم به چی) باشه و کسی رو که بر فرض قبلا رئیس فلان ارگان تو یه شهرستان بوده بذاریم رئیس یه بخش حساس که مدیریت اون علاوه بر سالها تحصیل نیاز به تجربه در سطوح مختلف مدیریتی اون بخش داره ٬ نتیجه همینیه که الان می بینیم و با عوض شدن یه مسوول یا توبیخ اون هیچ چی درست نمی شه .